مطالعه اقتصاد این است: مطالعه چگونگی زندگی مردم. ما امروز با یک شبکه تخصصی و تجارت فوق العاده پیچیده زندگی می کنیم - شبکه ای چنان پیچیده که هیچ کس در واقع نمی فهمد چه اتفاقی می افتد. این شبکه با هیچ نوع برنامه ریزی منطقی سازماندهی نمی شود. در عوض ، توسط بازارها ، قیمت ها ، سود و زیان - از نظر پول بیان شده است.
همانطور که در جزئیات فصیح توسط جورج گیلدر در رسوایی پول (2016) شرح داده شده است ، این سیستم پول و قیمت ها شبکه اطلاعاتی است که به میلیون ها و حتی میلیارد ها نفر اجازه می دهد تا با افزایش بهره وری با هم همکاری کنند و حتی با گذشت زمان.
این سیستم اطلاعاتی بر این ایده پیش بینی می شود که پول از نظر ارزش پایدار است. به عنوان مثال ، افزایش قیمت اسمی کاندوم مس یا فلوریدا نشان دهنده شرایط تقاضا از مس یا کاندوم است ، و بنابراین حاوی اطلاعات مربوط به مس یا کاندوها ، مانند ساخت معادن مس بیشتر یا ساخت کاندوم کمتری است. سودآوری در کانال های ساخت و ساز کاندو به سمت ساخت و سازهای بیشتر ؛ضررها منجر به برداشت سرمایه می شود. با رشد یا کوچک شدن سرمایه گذاری ، میلیون ها نفر از کارمندان استخدام یا اخراج می شوند و در این یا آن بخش از کشور جابجا می شوند. این سیستم تمایل طبیعی به بهره وری بالاتر دارد که از نظر عملی به معنای پایین آمدن قیمت است.
مردم همیشه درک این موضوع را داشته اند و مدتهاست که بین پول و اقدامات تغییر ناپذیر مانند کنتورها ، کیلوگرم یا دقیقه ها مقایسه کرده اند. طول "فیات شناور" از متر ، وزن کیلوگرم یا مدت زمان دقیقه ، هرج و مرج مشابهی را در همکاری انسان معرفی می کند. در نتیجه ، مردم همیشه به دنبال این بوده اند که "پول" خود را تا حد ممکن پایدار کنند. در عمل ، هزاران سال ، این به معنای پول مبتنی بر طلا و نقره است. و بعد از سال 1870 ، طلا به تنهایی. این سیستم قرن ها به زیبایی کار می کرد. دهه های پایانی استاندارد جهانی طلا ، دهه 50 و 1960 ، مرفه ترین دهه های صد سال گذشته بود.
با تحریف پول - تغییر ارزش آن - اطلاعات موجود در قیمت ها ، نرخ بهره یا سود و زیان تحریف می شود. غالباً می توان نرخ بهره را همزمان ، یک قیمت مهم در بازار ، تحریف کرد. با کمی فکر ، به راحتی می توان با تحریف سیستم اطلاعاتی که به آن اجازه می دهد عملکرد آن را بهبود بخشد ، بهره وری سیستم را بهبود بخشید. با این حال ، شما می توانید سعی کنید جلوه های کوتاه مدت زودگذر را ایجاد کنید که ممکن است مفید به نظر برسد. سرمایه گذاری هایی انجام می شود که در صورت عدم تحریف پولی ، انجام نمی شود. مردم استخدام می شوند که در غیر این صورت استخدام نمی شوند. یک رونق مصنوعی ممکن است منجر شود ، که اغلب توسط یک شلوار واقعی دنبال می شود. نتیجه این "بدخلقی" به طور معمول هدر می رود: بیش از حد معادن مس یا کاندوم ، و شاید به اندازه کافی چیز دیگری نباشد ، که به دلیل تحریف پولی از نظر مصنوعی غیر سودآور شد.
بسته به وضعیت ، ممکن است اشتغال افزایش یابد. اما این می تواند با دستمزدهای راکد جبران شود ، که نشان دهنده راکد یا کاهش بهره وری کلی است. یک مثال ساده با کاهش ارزش ارز آورده شده است."رقابت" مصنوعی ایجاد شده توسط کاهش ارزش ممکن است اشتغال بالاتری و سرمایه گذاری در صنعت مربوط به صادرات را به همراه آورد. اما دستمزدها به همراه ارز کم ارزش می شوند. مردم فقیرتر هستند.
از این طریق ، می بینید که به سادگی دنبال کردن مسیر دیگری از دستکاری ارز شناور ، واقعاً برای حل مشکل نیست. به نظر می رسد که هر بانکدار مرکزی قادر به پیروی از وعده های خود نیست. لژیونها ادعا می کنند که می توانند کار بهتری انجام دهند. امروز ، تا حدودی مد است که ادعا می شود که ممکن است نوعی سیستم "مبتنی بر قوانین" یا خودکار بهتر از صندلی های صندلی باشد که حدس می زند امروز در بین بانکداران مرکزی رایج است. اما ، سیستم های "مبتنی بر قوانین"-مانند هدف قرار دادن تولید ناخالص داخلی اسمی ، انواع قانون تیلور یا "هدف قرار دادن تورم"-در صورت عدم ثبات ارزش ارز به یک هدف ، مشکل ساز خواهند بود. در بیشتر موارد ، آنها واقعاً تغییرات سیستماتیک در مدیریت کلان اقتصادی کینزی امروزه مشترک هستند. به عبارت دیگر ، آنها در درجه اول از طریق تغییر در ارزش ارز و نرخ بهره عمل می کنند. این ابزاری است که برای تلاش برای هدف قرار دادن اهداف "مبتنی بر قوانین" استفاده می شود.
تنها نوع سیستم "مبتنی بر قوانین" با سابقه اثبات شده قرن ها ، یک سیستم استاندارد طلا است. اگرچه هیچ کس ادعا نمی کند که طلا نمایانگر کاملی از ثبات ارزش پولی است ، با این وجود ، تجربه در بسیاری از نسل ها نشان داده است که انحرافات آن از این ایده آل کامل به اندازه کافی جزئی است که به طور کلی می توان آنها را نادیده گرفت. از لحاظ تئوریکی ، می توان پیشنهادی را اختراع کرد که ممکن است یک ارزش حتی بهتر از طلا تولید کند. اما حتی تا به امروز ، چنین پیشنهادهایی ناپدید می شوند و هیچکدام مورد آزمایش قرار نگرفته اند.
بنابراین ، گزینه ها بسیار ساده هستند. اگر اهمیت پول پایدار را درک می کنید - اجازه می دهد تا سیستم نوظهور و سیستم اطلاعاتی اقتصاد بازار بدون تحریف کار کند - بنابراین یک استاندارد طلا راه حل طبیعی است. اگر این نکته را درک نکردید ، می توانید برای ده ها سال با این یا آن پیشنهاد جدید خلاق ، خود را سرگرم کنید تا پیشنهاد قبلی را که به نوعی کاملاً کار نکرده است ، برطرف کنید.
فرمول جادویی: مالیات پایین و پول پایدار است. با در آغوش گرفتن پول پایدار ، از همه جاه طلبی ها برای "مدیریت اقتصاد" از طریق اعوجاج پولی خودداری می کنید. این باعث اضطراب در بین بسیاری می شود. آنها هیچ ترفند دیگری ندارند. مطمئناً ما فقط نباید "هیچ کاری نکنیم؟"اما بسیاری از مشکلات اقتصادی نتیجه مالیات زیاد یا رو به افزایش است. و نرخ مالیات پایین یا سقوط می تواند یک راه حل مؤثر باشد.
اقتصاددانان مدتهاست که در مورد مشکلات و راه حل های غیر اصلی نقطه کور دارند. جنگ تعرفه جهانی منفجر شده و افزایش مالیات های داخلی ، در سالهای 1930-1930 حتی در حالی که این پول با طلا مرتبط بود ، افسردگی بزرگی ایجاد کرد."هیچ کاری و پول پایدار انجام ندهید" ، پیشنهاد تند و تیز اقتصاددانان در آن زمان ، نتوانست به این فاجعه پرشور رسیدگی کند. نتیجه چندین نسل از افرادی بود که معتقد بودند "هزینه های دولت و اعوجاج ارز" راه حل است. یا ، در میان پولیان به رهبری میلتون فریدمن: "هیچ کاری و اعوجاج ارز انجام ندهید."
اکنون حدود صد سال است که در میان این گزینه های ناموفق قرار گرفته ایم. وقتی می بینید که اعوجاج ارز-خواه "اختیاری" یا "مبتنی بر قوانین"-فقط می تواند مشکلاتی را ایجاد کند ، شما آماده هستید تا پول پایدار را در آغوش بگیرید.