در حالی که تمام تلاش برای پیروی از قوانین سبک استناد شده است ، ممکن است اختلافاتی وجود داشته باشد. در صورت داشتن هرگونه سؤال ، لطفاً به کتابچه راهنمای مناسب یا منابع دیگر مراجعه کنید.
ویراستاران ما آنچه را که ارسال کرده اید بررسی می کنند و تعیین می کنند که آیا مقاله را تجدید نظر کنید.
در حالی که تمام تلاش برای پیروی از قوانین سبک استناد شده است ، ممکن است اختلافاتی وجود داشته باشد. در صورت داشتن هرگونه سؤال ، لطفاً به کتابچه راهنمای مناسب یا منابع دیگر مراجعه کنید.
ویراستاران ما آنچه را که ارسال کرده اید بررسی می کنند و تعیین می کنند که آیا مقاله را تجدید نظر کنید.
بازار مالی ، عرصه ای که در آن قیمت ها برای اجرای مبادله دارایی های مالی تشکیل می شود.
با توجه به ظهور سیستم های تجاری الکترونیکی ، بازارهای مالی اکنون می توانند از بسیاری جهات ساختار یافته باشند. از نظر تاریخی ، آنها مکان های ملاقات فیزیکی بودند که در آن معامله گران با یکدیگر تماس می گرفتند و تجارت بر اساس قیمت "گریه" در طبقه بازار اتفاق افتاد. امروزه بسیاری از بازارهای مالی این بعد شدید انسانی را از دست داده اند. در عوض ، قیمت ها در شبکه ای از صفحه نمایش رایانه نمایش داده می شوند و دارایی ها با کلیک ماوس رایانه یا بدون هیچ گونه مداخله انسانی خریداری و فروخته می شوند. در چنین مواردی ، بازار به طور فزاینده ای مجازی شده است ، زیرا نزدیکی فیزیکی بین معامله گران دیگر برای شروع تجارت دارایی ضروری نیست.
با وجود این تغییر در پیکربندی فیزیکی بازارهای مالی ، دلیل ایجاد بازارهای مالی به همان اندازه که گذشته بود باقی می ماند. بازارهای مالی به عنوان ابزاری برای توزیع مجدد ریسک از ریسک بیشتر به ریسک کمتری وجود دارد. برخی از ریسک ها به نگه داشتن تمام دارایی های مالی وابسته است ، زیرا ارزش آن دارایی ها می تواند کاهش یابد یا از آن قدردانی کند. هرچه دارندگان دارایی ها بیشتر از ریسک بیشتری داشته باشند ، بیشتر به دنبال استفاده از بازارهای مالی برای یافتن واسطه ای هستند که مایل به پذیرش این خطر از طرف آنها است. این البته یک تمرین بی هزینه نخواهد بود. تمایل یک واسطه برای پذیرش بخشی از ریسک تجسم یافته در دارایی ، باید از طریق پرداخت هزینه پاداش داده شود.
به عنوان مثال ، این اصولی است که از طریق آن پول در بازار سرمایه جمع می شود تا منابع سرمایه گذاری را در ظرفیت تولیدی جدید فراهم کند. یک سرمایه گذار با ذخایر نقدی ممکن است سرمایه گذاری در آن نقدی را در دارایی که دارای حداقل ریسک وابسته به آن است ، سرمایه گذاری کند-به عنوان یک حساب بانکی با بهره ، که یک دارایی بسیار ایمن است زیرا بانک تقریباً یک ریسک پیش فرض صفر دارد. از طرف دیگر ، این سرمایه گذاران ممکن است تصمیم بگیرند که پول نقد خود را از طریق بازار سرمایه در دسترس کارآفرینان قرار دهند. کارآفرینان برای تأمین منابع نقدی کافی برای تأمین اعتبار فعالیت های خود به بازار سرمایه نزدیک می شوند و آنها به دنبال سرمایه گذاران هستند تا برخی از ریسک های ذاتی در فعالیت های کارآفرینی خود را بپذیرند. سرمایه گذاران که پول نقد خود را به گونه ای در دسترس قرار می دهند ، به وضوح نیاز به بازپرداخت دارند-یعنی هزینه ای-برای خطرات اضافی که در نظر می گیرند ، و این بازپرداخت به شکل بازده بالاتر از آنچه از سرمایه گذاری های کم خطر در دسترس است ، می گیرد. کارآفرین باید بیش از نرخ سود غالب که سرمایه گذار از یک حساب بانکی ساده کسب می کند ، بازپرداخت کند.
بنابراین ، بازارهای مالی با ریسک پذیری با ریسک کمتر و پس انداز با وام گیرندگان مطابقت دارند. از نظر تئوری ، یک محیط بازار کاملاً عملکردی ، توزیع متقارن از ریسک را در اطراف میانگین نشان می دهد و توسط تعداد مساوی از پس انداز و وام گیرندگان جمع می شود. با این حال ، در عمل ، وضعیت به دلیل تسلط بر انگیزه سوداگرانه برای نگه داشتن دارایی ها پیچیده تر است. به دنبال آزادسازی تجارت دارایی های مالی از دهه 1970 ، بازارهای مالی به طور فزاینده ای به عرصه گمانه زنی ها تبدیل شدند.
بازار مالی کتاب درسی امکان جمع آوری ریسک غیرمترقبه را فراهم می کند ، که به نوبه خود به یک ساختار کارآمد مدیریت ریسک منتهی می شود. با این حال ، بازار مالی کتاب درسی هیچ گمانه زنی بی ثبات کننده ای ندارد. در واقع ، در بیانیه کلاسیک پرونده برای بازارهای کارآمد ، ساخته شده در دهه 1950 ، میلتون فریدمن از احتمال وجود گمانه زنی های بی ثبات کننده رد کرد. وی تصریح کرد که ، برای بی ثبات کردن بازارها ، دلالان باید بیش از قیمت غالب در بازار نقطه دارایی بخرند و آنها را کمتر بفروشند. این استراتژی یک بازنده پول است و ضررهای مداوم که یک دلال بی ثبات کننده ایجاد می کند ، برای پاکسازی محیط بازار هر بازیگر کافی است.
با این حال ، تجارت سوداگرانه دارایی ها هنوز بر بازارهای مالی معاصر حاکم است. به طور کلی ، فرض بر این است که بازده سرمایه گذاری به طور مستقیم با خطرات موجود یک سرمایه گذار با نگه داشتن یک دارایی خاص متناسب است. هرچه ریسک هایی که یک سرمایه گذاری سودآور نخواهد بود بیشتر باشد ، در صورت اثبات سودآور ، بازده مورد انتظار بیشتر خواهد بود. مواضع سوداگرانه در جستجوی سطح بازده بالاتر از حد متوسط اتخاذ شده است. سرمایه گذاران به جای حدس و گمان اگر بازده به این دو استراتژی برابر باشد ، حمایت می کنند ، زیرا پرچین یک استراتژی ایمن تر از حدس و گمان است.
با این حال ، در تلاش برای افزایش نرخ بازده مورد انتظار خود ، دلالان نیز باید یک خطر پیشرفته را بپذیرند که ممکن است به هیچ وجه بازده تحقق نیافته باشد. به دور از بازارهای مالی سوداگرانه به دنبال الگوی کتاب درسی جمع آوری ریسک ، در واقعیت آنها با قرار دادن قیمت آن دارایی ها در برابر مبهم های معاملات حرکت ، خطرات نگه داشتن دارایی های مالی را ضرب می کنند. بازارهای مالی سوداگرانه سرمایه گذاران را با ساختار قیمت قابل پیش بینی ارائه نمی دهند که ریسک سرمایه گذاری را به حداقل می رساند. در عوض ، آنها وسیله ای برای دستیابی به ریسک اضافی ، از طریق عدم قطعیت حرکات قیمت سوداگرانه ، در جستجوی سود بالاتر ارائه می دهند.
بازارهای مالی سوداگرانه تمایل دارند تا زمانی که شرکت کنندگان در بازار اطمینان داشته باشند که قیمت دارایی هایی که در اختیار دارند ، ارزش منصفانه ای را نشان می دهد ، نسبتاً هموار عمل می کنند. با این حال ، چنین بازارهایی نیز مستعد لحظاتی هستند که در طی آن اعتماد به نفس تبخیر می شود. در چنین شرایطی ، فعالیت های فروش به وجود می آید. این امر با تلاش سرمایه گذاران برای بارگیری دارایی هایی که بازده بعید است جمع شود ، ایجاد می شود. اما تمام آنچه انجام می دهد این است که خطرات موجود در دارایی هایی را که به صورت سودانگری معامله می شوند ، در معرض خطر قرار می دهد. بازاری که اعتماد به نفس دارد ، سرمایه گذاری است که در آن هیچ فراری از خطرات سرمایه گذاری پیشرفته مرتبط با معاملات سوداگرانه وجود ندارد.