pelican. net

  • 2021-05-24

در تاریخ 26 نوامبر 1938 روزی است که "Pelican" F/V وارد ورودی لیسیانسکی برای شروع ساخت و ساز سردخانه است. زمان این رویداد همزمان با حرکت ناوگان ماهی قزل آلا به سمت غرب از سیتکا و در ساحل به جزیره یاکوبی بود. قبل از ورود "Pelican" ، منطقه لیسیانسکی شاهد تحولات معدنچیان و یک سایت ناوبری دولتی در Soapstone Cove بود.

در اوایل دهه 1900 ، جک کن شروع به توسعه معدن Apex-el Nido در کنار آنچه که Pelican خواهد بود. Apex-el Nido 18000 اونس طلا تولید می کرد اما در اصل در زمان ورود "Pelican" خاموش بود. در اوایل دهه 1930 ، هجالمر مورک و شریک زندگی وی جک رونینگ برای شروع کار معدن طلای خود ، "چشم انداز گلدوین" در نزدیکی جزیره جونز وارد شدند. هجالمر و همسرش ، الیزا ، کودکان آنا ، ویلیام ، بتی ، ریموند ، آگنس و المر (ماری بعداً متولد شد) ، اولین زمستان را در چادرهای در نزدیکی ساحل می گذراند. جک و همسرش آگنس در محاصره چادر خود به هم پیوسته بودند. سال بعد آنها خانه ای را از طریق گشت و گذار در خانه شناور می کردند. آگنس اظهار داشت که چگونه آرزو می کند خانه در سمت آفتابی ورودی تمام شود. آنها آن را جابجا کردند و آن منطقه اکنون به عنوان "Sunnyside" شناخته می شود.

در حالی که Morks و Ronnings مشغول کار "چشم انداز گلدوین" بودند و یکی دیگر از سرمایه گذاری ها از رودخانه لیسیانسکی شروع به کار کرد. جک کوبی همسر خود ، اینز و فرزندانشان بتی ، مری و جک را به سر لیسیانسکی اینلت آورد و یک خانه کوچک در امتداد آپارتمان های جزر و مد رودخانه لیسیانسکی ساخت. چشم انداز کوبی به عنوان "اعتصاب خوش شانس" شناخته می شد و سه مایل از رودخانه واقع شده بود. جک و یک خدمه دو مرد یک تراکتور کوچک را به سمت معدن بردند و سنگ معدن را در 55 درام گالن به محل خانه منتقل کردند و در آنجا سنگ معدن را پردازش کردند.

در اوایل دهه 1930 ، یک خریدار ماهی از سیتکا ، کال "چارلی" Raatikainen ، کشتی "Pelican" را خریداری کرد تا از آن به عنوان یک بسته ماهی استفاده کند. کالل در حال خرید ماهی از ترولرهای ماهی قزل آلا که در امتداد ساحل از خلیج خارز تا بندر گوزن بودند ، می خرید. هنگامی که او آخرین قایق ماهیگیری را خالی کرد ، او 80 مایل جنوب شرقی را به سمت ذخیره سرد Sitka می چرخاند. پس از بارگیری ، Kalle Catch می تواند مواد غذایی و دنده های ترولرها را خریداری و بارگیری کند و سپس به سمت غرب حرکت کند. کال از روزهای طولانی خسته بود و با ساختن یک انبار سرد نزدیک به زمین های ماهیگیری ، این مسئله را حل می کرد.

کالل به خوبی با هجالمر مورک آشنا شد و به دنبال ورودی خود در مورد محل قرارگیری سردخانه بود. هجالمر کالل را به محل آینده Pelican برد و به او توصیه کرد که گیاه خود را در این مکان بسازد. این سایت دارای آب عمیق در نزدیکی ساحل ، یک بندر تا حدودی محافظت شده و جریانی با دریاچه ای بود که می تواند برای یک سد هیدروالکتریک کوچک اقتباس شود. کالل توصیه های هجالمر را انجام داد و شروع به تهیه برنامه برای گیاه ماهی آینده خود کرد. کالل از پول کوتاه اما طولانی در کاریزما بود. عاقلانه وکیل وی هنری رودن سرمایه گذاری را در بر گرفت. کاللی پول خود را گرفت و آن را به مواد و دستمزد کارگران وارد کرد اما این کافی نخواهد بود. کالل ماهیگیران و برخی از کارمندان را برای شروع ساخت و ساز در پایان فصل ماهیگیری سال 1938 ترتیب داد.

مشخص است که در 26 سپتامبر 1938 در کشتی "پلیکان" کاپیتان آرتور مانتیلا، حسابدار باب دی آرموند، آشپزی به نام "اسلیم" و کمک آشپز الی راپیچ بودند. کاله دو ماهی خریدار ماهی خود را برای استفاده به عنوان خانه دو طبقه و سالن غذاخوری در ورودی لیزیانسکی قرار داده بود. در میان اولین ماهیگیران حاضر، پیتر براون، دان و تلما وایت، جک "بومر" ویلکاکس، گاست ساولا و آرتور "کوهو" واکر و همسرش مارتا بودند. در حالی که این مردان و زنان برای شروع ساخت کارخانه ماهی در ساحل ورودی لیسیانسکی جمع شده بودند، کاله در سیاتل بود و مواد و الوار را سفارش می داد.

در عرض چند روز جو پادوک و برادرش جیم با قایق های مربوطه خود که یک راننده شمع را یدک می کشند، وارد شدند. دیگر برادران پادوک، ری، تام و مارتین در مراحل مختلف این پروژه شرکت کردند. Hjalmer Mork و Jack Ronning کمپرسور هوا و چکش جک خود را آوردند تا سنگ را سوراخ کنند و پایه ای برای سردخانه را منفجر کنند. مردان با عصبانیت کار کردند تا مکانی را برای اسکله سردخانه آماده کنند. بعداً در پاییز، کشتی بخار "Tongass" با چوب و مواد وارد شد. در این زمان بود که پروژه تقریباً متوقف شد، کاله پولی برای پرداخت مواد نداشت.

باب دی آرموند، نگهبان کتاب کاله، وظیفه داشت به کاپیتان بحران پول مشاوره دهد. مواد قبلاً تخلیه شده بودند و جمع آوری مجدد آنها در کشتی بسیار زمان بر بود. پس از سرزنش شدید کاپیتان و چند رادیوگرام به دفتر سیاتل، مجوز ترک مطالب با قول کاله برای پرداخت دریافت شد. کاله یک ماهیگیر به نام گاست ساولا را که سابقه مهندسی داشت برای نظارت بر ساخت سد استخدام کرد. ساولا و خدمه اسکاندیناویایی‌اش روی سد کار کردند و جک کوبی برای انجام انفجار استخدام شد. کاله و خدمه دیگر روی سردخانه متمرکز شدند. مردان ابتدا یک حمام ساختند که برای این فنلاندی ها، سوئدی ها، نروژی ها، دانمارکی ها و غیره ضروری بود.

متأسفانه این ساختمان بلافاصله پس از ساخت در آتش سوخت، اما به اهمیت آن، ساختمان دیگری به سرعت ساخته شد. در این سال ها پلیکان اغلب به عنوان "شهر فین" شناخته می شد. با یک حساب بانکی که نیاز به بودجه داشت، پرداخت حقوق و دستمزد مشکل بود. این مشکل با انتشار سهام سردخانه پلیکان به جای پول نقد حل شد. یک کارخانه چوب بری به جامعه آورده شد و چوب برای پیاده روی و خانه ها تولید شد. برادران پادوک دو تا از اولین اقامتگاه های خصوصی را ساختند. آنها بعداً به یک خانه مجرد متصل شدند. یک سرمایه گذار Sitka، آرتور سیلورمن، یک سالن آبجو ساخت و شهرک شروع به ایجاد احساس یک جامعه کرد.

بخشی از حمام بازسازی شده برای یک فروشگاه و بعداً یک اتاق مدرسه استفاده شد. Arvo Wahto از داگلاس اولین معلم بود. Mork's و Koby's از معادن مربوطه خود به شهر نقل مکان کردند. مردان روی ساخت کارخانه کار کردند و فرزندانشان اولین شاگردان پلیکان بودند. در نوامبر، اولین اداره پست ایالات متحده تأسیس شد و باب دی آرموند به عنوان مدیر پست منصوب شد و از نام "پلیکان" برای شناسایی جامعه استفاده شد. تا سال 1940، سردخانه اساساً "درخت" شده بود، اما هیچ تجهیزاتی وجود نداشت. در فصل ماهیگیری سال 1940 ق. Breugar of Wrangell کارخانه کنسروسازی شناور خود را آورد و آن را در مقابل کارخانه بست. بروگار تابستان آن سال فعالیت کرد و اولین محصول ارزش افزوده را در پلیکان تولید کرد.

سال‌های جنگ زمان سختی بود، زیرا مواد در کمبود بود و کارگران برای تولید همه چیزهایی که در نهایت برای جنگیدن در یک جنگ دو جبهه مورد نیاز بود، مورد نیاز بود. در طول فصل 1941، یک تاجر سیتکا، پروس گانتی، با لری فریبرن شریک شد تا یک کارخانه کنسرو ماهی در داخل کارخانه سردخانه راه اندازی کند. این عملیات موفقیت آمیز بود و بعداً ساختمان جداگانه ای برای استقرار کارخانه کنسروسازی ساخته شد. پول کاله تمام شده بود و در این زمان هنری رودن بود که نورتون کلاپ را متقاعد کرد تا در شرکت سرمایه‌گذاری کند. کلاپ با این شرط موافقت کرد که سهامدار عمده باشد. خریداری شده است.

در اواخر سال 1941 تجهیزات برودتی بسیار مورد نیاز نصب شد و آبی تکمیل شد. در سال 1942 انبار سرد پلیکان برای خرید، فرآوری و انجماد ماهی افتتاح شد. در آگوست 1942 این کارخانه اولین بار ماهی قزل آلا خود را در فریزرهای "تیز" منجمد کرد. مقدار قابل توجهی ماهی برای فرآوری وجود داشت اما کارگران زیادی وجود نداشت.

یک میلیون پوند ماهی در سال اول فرآوری شد. سال بعد جامعه به عنوان یک شهر سازمان یافته در قلمرو گنجانده شد. پس از گذشت کمی بیش از چهار سال، رویای Kalle Raatikainen به حقیقت پیوست، سردخانه او تکمیل شد، اصول اولیه یک جامعه فراهم شد، و شهر Pelican تأسیس شد. شعار این شهر "نزدیک ترین به ماهی" آن را به وجود آورده بود.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.